امروزه اندیشمندان نحله های مختلف در پی آنانند با تولید نظریات جدید، اقتصاد فروپاشیده را احیا کنند. قرآن کتابی جاودانه است که ضامن پاسخ به پرسشهای روز بشری مصون از هر خطا و اشتباهی است؛ لذا ضروری است بار دیگر به قرآن مراجعه کرده، نظر او را در مورد اقتصاد مطلوب جویا شویم.
نگارندگان در تلاشاند با روش تحلیلی-اجتهادی قرآن محور، الگوی اقتصاد قرآنی را استنباط نماید به نظر می رسد خطوط اصلی اقتصاد قرآنی عبارت است از: انفاق مردمی در جهت رفع نیازهای نهادهای مردمی با اولویت تقویت پیوندهای رحمی- ولایی؛ سالمسازی فضای عمومی اقتصادی؛ کنترل و مدیریت فاصله طبقاتی و مصارف عمومی توسط حاکمیت از میان موارد ذکرشرده، محوریت با مورد اول است.
اقتصاد قرآنی انفاق پایه و در ساختاری با محوریت شبکه های خویشاوندی است که در یک کلام میتوان از آن به عنوان اقتصاد مردمی نام برد در این الگرو تعاملات مالی به جای کسب سود هرچه بیشتر با هدف قرب الهی انجام شده و هر فردی از لایه های حمایتی مختلفی از خویشان و نزدیکران تا حاکمیت بهره می برد که در هنگام ضرورت وظیفه تأمین اجتماعی او را بر عهده دارند این لایه های حمایتی همچنین سالم سازی فضای اقتصاد را نیز بر عهده دارند. حاکمیت نیز در کنار تأمین مالی از جانب مردم، ضمن تأمین افرادی که به لایه حمایتی حاکمیت رسیده اند، به مدیریت فاصله طبقاتی پرداخته، با توجه به جایگاه تشریعی خود، در محور دوم نیز نقشی مهم ایفا می کند.